پست اول - هفته اول - دي ماه:
... چیزى در تغییر نعمت خدا، و سرعت دادن به عقوبت او قوى تر از ستمکارى نیست، که خداوند شنواى دعاى ستمدیدگان، و در کمین سـتمکاران است باید محبوبترین امور نزد تو میانه ترینش در حق، و همگانى ترینش در عدالت، و جامع ترینش در خشنودى رعیت باشد، چرا که خشم عمومْ خشنودى خواص را بى نتیجه مى کند، و خشم خواص در برابر خشنودى عموم بى اثر است.
و به وقت آسانى و رفاه احدى از رعیّت بر والى پرخرج تر، و زمان مشکلات کم یارى تر، و هنگام انصاف ناخشنودتر، و در خواهش و خواسته با اصرارتر، و زمان بخشش کم سپاس تر، و وقت منعِ از عطا دیرعذرپذیرتر، و در حوادث روزگار بى صبرتر از خواص نیست. همانا ستون دین، و جمعیّت مسلمانان، و مهیاشدگان براى جنگ با دشمن توده مردمند، پس باید توجه و میل تو به آنـان باشد. باید دورترین رعیّت تو از حریم تو، و در شدّت کینه تو نسبت به او کسى باشد که در حق مردم عیبجوتر است، زیرا در مردم عیوبى هست که والى در پوشاندن آن عیوب از همه کس سزاوارتر است،
پس دررابطه باعیوبى که ازمردم بر توپنهان است کنجکاوى مکن، چراکه فقط در آنچه از عیوب مردم نزد تو معلوم است وظیفه اصلاح دارى، و نسبت به آنچه از عیوب رعیّت بر تو پنهان است خداوند داورى مى کند.
پس تا مى توانى عیوب مردم را بپوشان، تا خداوند عیوب تو را که علاقه دارى از مردم پوشیده بماند پرده پوشى کند.
مجازات کسی که بدون اجازه در خانه مردم نگاه می کند.
پست دوم - هفته دوم - دي ماه:
... و امـا فـلاسفه روحى تفسير ديگرى براى خوابها دارند، آنها ميگويند، خواب و رؤ يا بر چند قسم است :.
1 - خـوابـهـاى مـربـوط بـه گذشته زندگى و اميال و آرزوها كه بخش مهمى از خوابهاى انسان را تشكيل مى دهد.
2 - خـوابـهـاى پـريـشـان و نـامـفـهـوم كـه مـعـلول فـعـاليـت تـوهـم و خيال است (اگر چه ممكن است انگيزه هاى روانى داشته باشد).
3 - خوابهائى كه مربوط به آينده است و از آن گواهى مى دهد.
شـك نيست كه خوابهاى مربوط به زندگى گذشته و جان گرفتن و تجسم صحنه هائى كـه انسان در طول زندگى خود ديده است تعبير خاصى ندارند، همچنين خوابهاى پريشان و بـه اصـطـلاح (اضغاث احلام) كه نتيجه افكار پريشان ، و همانند افكارى است كه انـسـان در حـال تـب و هـذيـان پـيـدا مـى كـنـد نـيـز تـعـبـيـر خـاصـى نـسـبـت بـه مـسـائل آيـنـده زندگى نمى تواند داشته باشد، اگر چه روانشناسان و روانكاوان از آنها بـه عـنـوان دريـچـه اى براى دست يافتن به ضمير ناآگاه بشرى استفاده كرده و آنها را كـليـدى بـراى درمـان بيماريهاى روانى مى دانند، بنابراين تعبير خواب آنها براى كشف اسرار روان و سرچشمه بيماريها است نه براى كشف حوادث آينده زندگى .
و اما خوابهاى مربوط به آينده نيز داراى دو شعبه است ، قسمتى خوابهاى صريح و روشن مـى باشند كه به هيچوجه تعبيرى نمى خواهند و گاهى بدون كمترين تفاوتى با نهايت تعجب ، در آينده دور يا نزديك تحقق مى پذيرد مى باشد.
دوم خـوابـهـائى اسـت كـه در عـيـن حـكـايـت از حـوادث آيـنـده بـر اثـر عوامل خاص ذهنى و روحى تغيير شكل يافته و نيازمند به تعبير است .
اهميت نياز به حاكم عادل
وجود حاکم عادل در دست حکومت اسلامی نیز از مسلّمات این دین است و در متون اسلامی به آن تصریح و بر آن تأکید شده است. امام صادق علیه السلام فرمود سه چیز است که مردم هر شهری به آن نیاز دارند تا در امور دنیا و آخرت خود به آن پناه ببرند و اگر این سه را نداشته باشند به نابسامانی در زندگی گرفتار خواهند شد:
فقیه دانای پرهیزگار و فرمانروای نیکوکاری که مردم از وی پیروی کنند و پزشک آگاه مورد اعتماد.
نکته: البته نظام هماهنگ با امور یاد شده در گرو داشتن رهبر جامع عقل نظري و عقل عملی است.
امام رضا علیه السلام فرمود اگر برای مردم، امام و رهبری توانا، امانتدار، نگهبان و پاکدست (عادل) قرار داده نمیشد، آیین نابود میشد و دین از بین میرفت و سنّت ها و احکام الهی تغییر می یافت و بدعت گذاران بر آن می افزودند و ملحدان از آن می كاستند و مسلمانان به شبهه دچار می شدند.
پست سوم- هفته سوم- دي ماه:
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَالِ مُحَمَّدٍ، وَ مَتِّعْنى بِهُدًى صالحٍ لا اَسْتَبْدِلُ بِهِ، وَ طَريقَةِ حَقٍّ لا اَزيغُ عَنْها، وَنِيَّةِ رُشْدٍ لااَشُكُّ فيها، وَ عَمِّرْنى ما كانَ عُمْرى بِذْلَةً فى طاعَتِكَ، فَاِذا كانَ عُمْرى مَرْتَعاً لِلشَّيْطانِ فَاقْبِضْنى اِلَيْكَ قَبْلَ اَنْ يَسْبِقَ مَقْتُكَ اِلَىَّ، اَوْيَسْتَحْكِمَ غَضَبُكَ عَلَىَّ اَللَّهُمَّ لاتَدَعْ خَصْلَةً تُعابُ مِنّى اِلاّ اَصْلَحْتَها، وَلاعآئِبَةً اُوَنَّبُ بِها اِلاّ حَسَّنْتَها، وَلا اُكْرُومَةً فِىَّ ناقِصَةً اِلاّاَتْمَمْتَها ........................................... بارخدایا بر محمد و آلش درود فرست، و مرا از روشى پسندیده بهره دِه که آن را با برنامهاى دیگر عوض نکنم، و مرا به طریق حق رهنمون شو آنگونه که از آن روى نتابم، و نیّتى درست و استوار به من مرحمت کن آنسان که در آن به تردید نیفتم، و مرا تا وقتى زنده بدار که عمرم در طاعت تو به کار رود، و چون بخواهد عمرم چراگاه شیطان شود جانم را بستان قبل از - آنکه دشمنیت به من رو کند، یا خشمت بر من مستحکم گردد. الهى در وجود من هیچ خصلت عیبناک مگذار مگر آنکه آن را به دایره اصلاح آورى، و مرا با هیچ عیبى که به خاطر آن سرزنشم کنند رها مکن مگر آنکه آن را نیکو گردانى، و هیچ کرامتى را در من ناقص مگذار مگر آنکه به کمالش رسانى.
پست چهارم - هفته چهارم - دي ماه:
آثار بيحکمتي علوم جديد
... علم در تمدن غربي دانشي از سنخ پايين است، چون فقط به بررسي ماده ميپردازد. به همين جهت خود را يكسره در عرض پايينترين واقعيات نگهداشته است. لذا قلبش كور و از حكمت محروم شده است و به هرآنچه از خودش برتر است جاهل گشته است. به همين جهت در دانشگاهها پس از سالها تحصيل، افق فکر انسان از روابط موجود در بين پديدههاي مادي به جايي ديگر معطوف نميشود و در نتيجه ناخودآگاه قلب انسان كور و از فهم حکيمانهي عالم محروم ميشود. بارها با دانشجوياني روبهرو شدهام که پس از چند سال درس خواندن در دانشگاه نسبت به امور معنوي دچار شک شدهاند. اينها چندين سال، تمام روح و روان خود را در تماس با موضوعاتي بهکار بردند که هيچگونه ارتباطي با عالم معنا براي آنها در بر نداشته است، چنين افرادي جز به ماده و دنيا فكر نكردند. چنين قلبي آرامآرام حس معنوياش را از دست ميدهد و پس از مدتي ديگر خدا و غيب را حس نميكند تا بخواهد به آن ايمان داشته باشد. ممکن است دلايلي بر وجود خدا در عقل خود داشته باشد ولي بصيرت قلبي ندارد و لذا به تدريج به وجود معنويات شك ميكند، مثل اينکه انسان دست خود را مدتي روي يخ بگذارد، ديگر حسّ قبلي را ندارد. حال اگر خداوند به او كمك كرد و دوباره به دين و معنويت نزديك شد، آهسته آهسته جبران گذشته ميشود، در غير اينصورت در شكاكيت باقي ميماند. اگر تمام توجه انسان به همين علوم تجربي بريده از غيب معطوف شد از شك هم يك قدم پائينتر ميآيد و به كلي منکر هرگونه معنويت خواهد شد، چون تحت تأثير علم غربي، نتوانست از منظري روحاني به عالم بنگرد.
مبارزه با چشم چرانی و ترک حجاب
نخست می گوید: ((به مؤمنان بگو چشمهای خود را (از نگاه کردن به زنان نامحرم و آنچه نظر افکندن بر آن حرام است ) فرو گیرند، و دامان خود را حفظ کنند)) (قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ).
((یغضوا)) از ماده ((غض )) (بر وزن خز) در اصل به معنی کم کردن و نقصان است و در بسیاری از موارد در کوتاه کردن صدا یا کم کردن نگاه گفته می شود، بنابراین آیه نمی گوید مؤمنان باید چشمهاشان را فرو بندند، بلکه می گوید باید نگاه خود را کم و کوتاه کنند، و این تعبیر لطیفی است به این منظور که اگر انسان به راستی هنگامی که با زن نامحرمی روبرو می شود بخواهد چشم خود را به کلی ببندد ادامه راه رفتن و مانند آن برای او ممکن نیست، اما اگر نگاه را از صورت و اندام او بر گیرد و چشم خود را پائین اندازد گوئی از نگاه خویش کاسته است و آن صحنه ای را که ممنوع است از منطقه دید خود به کلی حذف کرده .
قابل توجه اینکه قرآن نمی گوید از چه چیز چشمان خود را فرو گیرند (و به اصطلاح متعلق آن فعل را حذف کرده ) تا دلیل بر عموم باشد، یعنی از مشاهده تمام آنچه نگاه به آنها حرام است چشم برگیرند.
اما با توجه به سیاق آیات مخصوصا آیه بعد که سخن از مساءله حجاب به میان آمده به خوبی روشن می شود که منظور نگاه نکردن به زنان نامحرم است، شاءن نزولی را که در بالا آوردیم نیز این مطلب را تایید می کند.**در اینکه (من) در جمله (یغضوا من ابصارهم) چه معنی دارد، مفسران احتمالات مختلفی داده اند بعضی آن را برای (تبعیض) و بعضی (زائده) و بعضی (ابتدائیه) دانسته اند، ولی ظاهر همان معنی اول است.***
از آنچه گفتیم این نکته روشن می شود که مفهوم آیه فوق این نیست که مردان در صورت زنان خیره نشوند تا بعضی از آن چنین استفاده کنند که نگاههای غیرخیره مجاز است، بلکه منظور این است که انسان به هنگام نگاه کردن معمولا منطقه وسیعی را زیر نظر می گیرید، هر گاه زن نامحرمی در حوزه دید او قرار گرفت چشم را چنان فرو گیرد که آن زن از منطقه دید او خارج شود یعنی به او نگاه نکند اما راه و چاه خود را ببیند و اینکه ((غض )) را به معنی کاهش گفته اند منظور همین است (دقت کنید).
و ملت ما بلکه ملتهای اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند به اینکه دشمنان آنان که دشمنان خدای بزرگ و قرآن کریم و اسلام عزیزند، درندگانی هستند که از هیچ جنایت و خیانتی برای مقاصد شوم جنایتکارانه خود دست نمیکشند و برای رسیدن به ریاست و مطامع پست خود دوست و دشمن را نمیشناسند. و در رأس آنان امریکا این تروریست بالذات دولتی است که سرتاسر جهان را به آتش کشیده و هم پیمان او صهیونیست جهانی است که برای رسیدن به مطامع خود جنایاتی مرتکب میشود که قلمها از نوشتن و زبانها از گفتن آن شرم دارند؛ و خیال ابلهانه «اسرائیل بزرگ»! آنان را به هر جنایتی میکشاند. و ملتهای اسلامی و مستضعفان جهان مفتخرند که دشمنان آنها حسین اردنی این جنایت پیشه دوره گرد، وحسن و حسنی مبارک همآخور با اسرائیل جنایتکارند و در راه خدمت به امریکا و اسرائیل از هیچ خیانتی به ملتهای خود رویگردان نیستند. و ما مفتخریم که دشمن ما صدام عفلقی است که دوست و دشمن او را به جنایتکاری ونقض حقوق بین المللی و حقوق بشر میشناسند و همه میدانند که خیانتکاری او به ملت مظلوم عراق و شیخ نشینان خلیج، کمتر از خیانت به ملت ایران نباشد.
و ما و ملتهای مظلوم دنیا مفتخریم که رسانههای گروهی و دستگاههای تبلیغات جهانی، ما و همه مظلومان جهان را به هر جنایت و خیانتی که ابرقدرتهای جنایتکار دستور میدهند متهم می کنند. کدام افتخار بالاتر و والاتر از اینکه امریکا با همه ادعاهایش و همه ساز و برگهای جنگیاش و آنهمه دولتهای سرسپردهاش و به دست داشتن ثروتهای بی پایانِ ملتهای مظلوم عقب افتاده و در دست داشتن تمام رسانههای گروهی، در مقابل ملت غیور ایران و کشور حضرت بقیه الله ـ ارواحنا لمقدمه الفداء ـ آنچنان وامانده و رسوا شده است که نمیداند به که متوسل شود! و رو به هرکس میکند جواب رد میشنود! و این نیست جز به مددهای غیبی حضرت باری تعالی ـ جلَّت عظمتُه ـ که ملتها را بویژه ملت ایران اسلامی رابیدار نموده واز ظلمات ستمشاهی به نور اسلام هدایت نموده.